Ali Mousavi
2017/01/16, 13:04
مدیریت منابع انسانی (http://go.mlmarketing.ir/redirect.php?url=http://mlmarketing.ir) (یا به اختصار منابع انسانی) (به انگلیسی: Human resource management)، عبارت است از فرایند کار کردن با افراد، به طوری که این افراد و سازمانشان به توانمندی کاملی دست یابند، حتی زمانی که تغییر، نیاز به کسب مهارتهای جدید، تقبل مسئولیتهای جدید و شکل جدیدی از روابط را ملزم باشد.[۱] در واقع مدیریت منابع انسانی استفاده از نیروی انسانی در جهت اهداف سازمان است و شامل فعالیتهایی نظیر کارمندیابی و جذب، آموزش، حقوق و دستمزد و روابط سازمانی میشود. به عبارتی دیگر مدیریت منابع انسانی تابعی در سازمان است که عملکرد کارکنان را در خدمترسانی به اهداف استراتژیک کارفرما، به حد اعلاء می ساند. مدیریت منابع انسانی به دنبال یافتن چگونگی مدیریت افراد در سازمانها، با تمرکز بر سیاستها و سیستمها میباشد. واحدها و بخشهای مدیریت منابع انسانی، خصوصاً مسئول عدهای از فعالیتها، از جمله استخدام، آموزش و توسعه، ارزیابی عملکرد و پاداش و جزا (برای مثال مدیریت سیستم حقوق و مزایا) میباشد. همچنین مدیریت منابع انسانی به روابط صنعتی توجه دارد، که همان تعادل در اعمال سازمانی با قوانین ناشی از بحثهای بین کارکنان و مدیران و قوانین دولتی میباشد.
مدیریت منابع انسانی محصول جنبش روابط بشری در اوایل قرن بیستم میباشد، زمانی که محققان شروع به مستندسازی روشهای ایجاد ارزشهای کسبوکار به وسیله مدیریت استراتژیک نیروی کار کردند. این تابع در ابتدا تحت تأثیر کارهای معاملاتی، مانند سازمان حقوق و مزایا بود، اما با توجه به جهانی شدن، تقویت شرکتها، پیشرفت تکنولوژی، و تحقیقات بعدی، اکنون مدیریت منابع انسانی بر ابتکارات استراتژیک مانند ادغام و تملیک، مدیریت استعداد، برنامهریزی جانشینی روابط صنعتی و روابط کاری، چندگانگی فرهنگ و گنجایشمیباشد.
ممکن است در شرکتهای نوپا وظایف مربوط به مدیریت منابع انسانی به وسیله متخصصان آموزش دیده اجرا میشود. در شرکتهای بزرگتر، یک گروه تمام کارآمد، با داشتن کارکنانی متخصص در وظایف مختلف منابع انسانی و رهبری وظیفهشناس که در تصمیم گیری استراتژیک در کسبوکار نقش دارد، خود را وقف اجرای قوانین میکند. به منظور آموزش کارکنان، موسسات تحصیلات عالی، انجمنهای تخصصی، خود شرکتها برنامههایی برای مطالعه ایجاد کردهاند، که به وظایف این بخش اختصاص دارند. با توجه به شواهد، سازمانهای آکادمیک و انسانی نیز به دنبال به کار گرفتن و پیش بردن رشته مدیریت منابع انسانی اند. همچنین با توجه به مقالات تحقیقاتی چاپ شده در بسیاری از مجلات آکادمیک، از جمله موارد ذکر شده در این مقاله، مدیریت منابع انسانی، رشتهای از مطالعات تحقیقاتیست که در زمینه مدیریت و روانشناسی صنعتی و سازمانی از محبوبیت بالایی برخوردار است. در واقع مدیریت منابع انسانی با علومی چون مدیریت رفتار، روانشناسی صنعتی (روانشناسی کار)، اقتصاد نیروی انسانی، آمار و کامپیوتر ارتباطی تنگاتنگ دارد. مدیریت منابع انسانی باید برای سازمانها ارزشآفرینی کند. این ارزشآفرینی هم برای ذینفعان داخلی و هم ذینفعان خارجی است. ذینفعان داخلی کارکنان و سازمان هستند در حالی که ذینفعان خارجی مشتریان سازمان، سرمایهگذاران و همچنین جامعه است.
در محیط کاری فعلی، تمام شرکتهای جهانی بر ابقای استعداد و آگاهی نیروی کار تمرکز دارند. تمام شرکتها میکوشند تا ترک خدمت کارکنان را کاهش دهند و آگاهی آنان را ارتقاء بخشند. استخدام نیروی کار تازه نه تنها هزینههای بالایی به بار میآورد، بلکه خطر آمدن افرادی را که نتوانند جای فردی را که قبلاً در آن منسب کار میکرد، پر کنند، را افزایش میدهد. بخش مدیریت منابع انسانی تلاش میکند تا با پیشنهاد دادن مزایای جذاب به کارکنان، خطر از دست دادن آگاهی را کاهش دهند.
تاریخچه:
پیشرفتهای تئوری سابق (http://go.mlmarketing.ir/redirect.php?url=http://mlmarketing.ir)
مدیریت منابع انسانی در اوایل قرن بیستم پایهگذاری شد و تحت تأثیر فردریک وینسلو تیلور (۱۸۵۶-۱۹۱۵) قرار گرفت. تیلور توصیف کرد که واژهٔ مدیریت علمی (که بعدها با واژهٔ تیلوریسم بیان میشد) به چه معناست و تلاش کرد که بهرهوری اقتصادی را در شغلهای مولد افزایش دهد. او در نهایت یکی از اصلیترین ورودیها را وارد فرایند تولید (کار) کرد و سعی در کشف بهرهوری نیروی کار نمود.
جنبش روابط بشری از تحقیقات التون مایو و دیگران سرچشمه گرفت که مطالعات هاثرون (۱۹۲۴-۱۹۳۲) چقدر محرک بود، که بدون ارتباط به غرامت مالی و شرایط کاری، کارکنان مفید بیشتری را به بار آورد. تلاشهای معاصر به وسیله آبراهام مزلو، کورت لوین، ماکس وبر (۱۸۶۴-۱۹۲۰)، دیوید مک کللند و فردریک هرزبرگ(۱۹۱۷-۱۹۹۸) پایههای مطالعات روانشناسی صنعتی و سازمانی، رفتار سازمانی و تئوری سازمانی را بنا نهاد، و برای مباحث علمی فضایی جدید ایجاد کرد.
تولد و تکامل این مبحث
(http://go.mlmarketing.ir/redirect.php?url=http://mlmarketing.ir)
درحالی که مدرک نظری کافی برای ایجاد شرایط کسبوکار به منظور مدیریت استراتژیک نیروکار وجود داشت، تغییرات چشم انداز کسبوکار (اندرو کارنی و جان راکفلر) و سیاست عمومی (سیدنی وب و بیتریکه وب، فرانکلین دلانو روزولت و نیو دیل) رابطه کارکن-کارفرما را تغییر داد که این موضوع در قالب روابط صنعتی و روابط کاری مطرح شد. در ۱۹۱۳، یکی از قدیمیترین انجمنهای تخصصی مدیریت منابع انسانی، مؤسسه خبره پرسنل و توسعه، با عنوان انجمن رفاه کارکنان، در انگلستان تأسیس شد و یک دهه بعد، نامش را به مؤسسه رفاه کارکنان صنعتی تغییر داد و دوباره در دهه بعد، پیش از نام فعلی خود، نام مؤسسه مدیریت کار را برگزید. همچنین در ایالات متحده، در سال ۱۹۴۵، اولین انجمن تحصیلات عالی اختصاص یافته به مطالعات محل کار (دانشکده روابط صنعتی و کاری)، در دانشگاه کرنل شکل گرفت.
در طول نیمه دوم قرن بیستم، درحالی که مدیریت نیروی کار به گسترش تأثیر خود در سازمان ادامه میداد، عضویت اتحادیه به شکل قابل توجهی کاهش یافت. روابط صنعتی و کاری شروع به اشاره به موضوعاتی درباره ارائه جمعی کرد، و بسیاری از شرکتها آغاز به اشاره به این حرفه به عنوان سازمان شخصی کردند. در سال ۱۹۴۸، آنچه که بعدها به بزرگترین انجمن مدیریت منابع انسانی تبدیل شد، (جامعه مدیریت منابع انسانی)، با عنوان جامعه آمریکایی برای سازمان شخصی تأسیس گشت.
با نزدیک شدن به قرن ۲۱ام، پیشرفتهای حاصله در حملونقل و ارتباطات، به پویایی و همکاری نیروی کار کمک کرد. شرکتها به نگاه کردن به کارکنان با دید سرمایههای گرانبها به جای چرخدندههای یک ماشین، روی آوردند. در نتیجه مدیریت منابع انسانی به واژهای عمده برای آن عملکرد تبدیل شد (شرکت آمریکایی نام خود را در سال ۱۹۹۸ تغییر داد). مدیریت سرمایه انسانی گاهی معادل مدیریت منابع انسانی به کار میرود اگرچه سرمایه انسانی به دید محدودتری از منابع انسانی اشاره دارد؛ برای مثال آگاهی که افراد دارند و میتوانند در سازمان گسترش دهند. همچنین، گاهی وقتها برای توصیف این رشته، از واژگان دیگری مانند مدیریت سازمانی، مدیریت نیروی انسانی، مدیریت استعداد، مدیریت فردی و مدیریت افراد، استفاده میکنند.
در رسانه جمعی
منابع انسانی در چند رسانه جمعی نشان داده شده است. در سریال تلویزیونی آمریکایی اداره، توبی فلندرسون، نماینده منابع انسانی، گاهی اوقات نق میزند، زیرا به طور مداوم سیاستهای شرکت و قوانین دولتی را به کارکنان یادآوری میکند. یک سریال کارتونی طولانی با نام دیلبرت، نیز با استفاده از شخصیت کاتبرت، مدیر بدذات منابع انسانی، سیاستهای زجرآور مدیریت منابع انسانی را به تصویر میکشد. به علاوه، یک مدیر منابع انسانی، شخصیت اصلی فیلم اسرائیلی مدیر منابع انسانی ساخته شده در سال ۲۰۱۰ بوده و پیش از آن فیلم فرانسوی منابع انسانی در سال ۱۹۹ ساخته شده است. به علاوه، در طنز تلویزیونی دینرلیدیز که از شبکه بیبیسی پخش میشد، شخصیت اصلی (فیلیپس) یک مدیر منابع انسانی بود.
مدیریت منابع انسانی محصول جنبش روابط بشری در اوایل قرن بیستم میباشد، زمانی که محققان شروع به مستندسازی روشهای ایجاد ارزشهای کسبوکار به وسیله مدیریت استراتژیک نیروی کار کردند. این تابع در ابتدا تحت تأثیر کارهای معاملاتی، مانند سازمان حقوق و مزایا بود، اما با توجه به جهانی شدن، تقویت شرکتها، پیشرفت تکنولوژی، و تحقیقات بعدی، اکنون مدیریت منابع انسانی بر ابتکارات استراتژیک مانند ادغام و تملیک، مدیریت استعداد، برنامهریزی جانشینی روابط صنعتی و روابط کاری، چندگانگی فرهنگ و گنجایشمیباشد.
ممکن است در شرکتهای نوپا وظایف مربوط به مدیریت منابع انسانی به وسیله متخصصان آموزش دیده اجرا میشود. در شرکتهای بزرگتر، یک گروه تمام کارآمد، با داشتن کارکنانی متخصص در وظایف مختلف منابع انسانی و رهبری وظیفهشناس که در تصمیم گیری استراتژیک در کسبوکار نقش دارد، خود را وقف اجرای قوانین میکند. به منظور آموزش کارکنان، موسسات تحصیلات عالی، انجمنهای تخصصی، خود شرکتها برنامههایی برای مطالعه ایجاد کردهاند، که به وظایف این بخش اختصاص دارند. با توجه به شواهد، سازمانهای آکادمیک و انسانی نیز به دنبال به کار گرفتن و پیش بردن رشته مدیریت منابع انسانی اند. همچنین با توجه به مقالات تحقیقاتی چاپ شده در بسیاری از مجلات آکادمیک، از جمله موارد ذکر شده در این مقاله، مدیریت منابع انسانی، رشتهای از مطالعات تحقیقاتیست که در زمینه مدیریت و روانشناسی صنعتی و سازمانی از محبوبیت بالایی برخوردار است. در واقع مدیریت منابع انسانی با علومی چون مدیریت رفتار، روانشناسی صنعتی (روانشناسی کار)، اقتصاد نیروی انسانی، آمار و کامپیوتر ارتباطی تنگاتنگ دارد. مدیریت منابع انسانی باید برای سازمانها ارزشآفرینی کند. این ارزشآفرینی هم برای ذینفعان داخلی و هم ذینفعان خارجی است. ذینفعان داخلی کارکنان و سازمان هستند در حالی که ذینفعان خارجی مشتریان سازمان، سرمایهگذاران و همچنین جامعه است.
در محیط کاری فعلی، تمام شرکتهای جهانی بر ابقای استعداد و آگاهی نیروی کار تمرکز دارند. تمام شرکتها میکوشند تا ترک خدمت کارکنان را کاهش دهند و آگاهی آنان را ارتقاء بخشند. استخدام نیروی کار تازه نه تنها هزینههای بالایی به بار میآورد، بلکه خطر آمدن افرادی را که نتوانند جای فردی را که قبلاً در آن منسب کار میکرد، پر کنند، را افزایش میدهد. بخش مدیریت منابع انسانی تلاش میکند تا با پیشنهاد دادن مزایای جذاب به کارکنان، خطر از دست دادن آگاهی را کاهش دهند.
تاریخچه:
پیشرفتهای تئوری سابق (http://go.mlmarketing.ir/redirect.php?url=http://mlmarketing.ir)
مدیریت منابع انسانی در اوایل قرن بیستم پایهگذاری شد و تحت تأثیر فردریک وینسلو تیلور (۱۸۵۶-۱۹۱۵) قرار گرفت. تیلور توصیف کرد که واژهٔ مدیریت علمی (که بعدها با واژهٔ تیلوریسم بیان میشد) به چه معناست و تلاش کرد که بهرهوری اقتصادی را در شغلهای مولد افزایش دهد. او در نهایت یکی از اصلیترین ورودیها را وارد فرایند تولید (کار) کرد و سعی در کشف بهرهوری نیروی کار نمود.
جنبش روابط بشری از تحقیقات التون مایو و دیگران سرچشمه گرفت که مطالعات هاثرون (۱۹۲۴-۱۹۳۲) چقدر محرک بود، که بدون ارتباط به غرامت مالی و شرایط کاری، کارکنان مفید بیشتری را به بار آورد. تلاشهای معاصر به وسیله آبراهام مزلو، کورت لوین، ماکس وبر (۱۸۶۴-۱۹۲۰)، دیوید مک کللند و فردریک هرزبرگ(۱۹۱۷-۱۹۹۸) پایههای مطالعات روانشناسی صنعتی و سازمانی، رفتار سازمانی و تئوری سازمانی را بنا نهاد، و برای مباحث علمی فضایی جدید ایجاد کرد.
تولد و تکامل این مبحث
(http://go.mlmarketing.ir/redirect.php?url=http://mlmarketing.ir)
درحالی که مدرک نظری کافی برای ایجاد شرایط کسبوکار به منظور مدیریت استراتژیک نیروکار وجود داشت، تغییرات چشم انداز کسبوکار (اندرو کارنی و جان راکفلر) و سیاست عمومی (سیدنی وب و بیتریکه وب، فرانکلین دلانو روزولت و نیو دیل) رابطه کارکن-کارفرما را تغییر داد که این موضوع در قالب روابط صنعتی و روابط کاری مطرح شد. در ۱۹۱۳، یکی از قدیمیترین انجمنهای تخصصی مدیریت منابع انسانی، مؤسسه خبره پرسنل و توسعه، با عنوان انجمن رفاه کارکنان، در انگلستان تأسیس شد و یک دهه بعد، نامش را به مؤسسه رفاه کارکنان صنعتی تغییر داد و دوباره در دهه بعد، پیش از نام فعلی خود، نام مؤسسه مدیریت کار را برگزید. همچنین در ایالات متحده، در سال ۱۹۴۵، اولین انجمن تحصیلات عالی اختصاص یافته به مطالعات محل کار (دانشکده روابط صنعتی و کاری)، در دانشگاه کرنل شکل گرفت.
در طول نیمه دوم قرن بیستم، درحالی که مدیریت نیروی کار به گسترش تأثیر خود در سازمان ادامه میداد، عضویت اتحادیه به شکل قابل توجهی کاهش یافت. روابط صنعتی و کاری شروع به اشاره به موضوعاتی درباره ارائه جمعی کرد، و بسیاری از شرکتها آغاز به اشاره به این حرفه به عنوان سازمان شخصی کردند. در سال ۱۹۴۸، آنچه که بعدها به بزرگترین انجمن مدیریت منابع انسانی تبدیل شد، (جامعه مدیریت منابع انسانی)، با عنوان جامعه آمریکایی برای سازمان شخصی تأسیس گشت.
با نزدیک شدن به قرن ۲۱ام، پیشرفتهای حاصله در حملونقل و ارتباطات، به پویایی و همکاری نیروی کار کمک کرد. شرکتها به نگاه کردن به کارکنان با دید سرمایههای گرانبها به جای چرخدندههای یک ماشین، روی آوردند. در نتیجه مدیریت منابع انسانی به واژهای عمده برای آن عملکرد تبدیل شد (شرکت آمریکایی نام خود را در سال ۱۹۹۸ تغییر داد). مدیریت سرمایه انسانی گاهی معادل مدیریت منابع انسانی به کار میرود اگرچه سرمایه انسانی به دید محدودتری از منابع انسانی اشاره دارد؛ برای مثال آگاهی که افراد دارند و میتوانند در سازمان گسترش دهند. همچنین، گاهی وقتها برای توصیف این رشته، از واژگان دیگری مانند مدیریت سازمانی، مدیریت نیروی انسانی، مدیریت استعداد، مدیریت فردی و مدیریت افراد، استفاده میکنند.
در رسانه جمعی
منابع انسانی در چند رسانه جمعی نشان داده شده است. در سریال تلویزیونی آمریکایی اداره، توبی فلندرسون، نماینده منابع انسانی، گاهی اوقات نق میزند، زیرا به طور مداوم سیاستهای شرکت و قوانین دولتی را به کارکنان یادآوری میکند. یک سریال کارتونی طولانی با نام دیلبرت، نیز با استفاده از شخصیت کاتبرت، مدیر بدذات منابع انسانی، سیاستهای زجرآور مدیریت منابع انسانی را به تصویر میکشد. به علاوه، یک مدیر منابع انسانی، شخصیت اصلی فیلم اسرائیلی مدیر منابع انسانی ساخته شده در سال ۲۰۱۰ بوده و پیش از آن فیلم فرانسوی منابع انسانی در سال ۱۹۹ ساخته شده است. به علاوه، در طنز تلویزیونی دینرلیدیز که از شبکه بیبیسی پخش میشد، شخصیت اصلی (فیلیپس) یک مدیر منابع انسانی بود.